جدول جو
جدول جو

معنی نار رباب - جستجوی لغت در جدول جو

نار رباب
(رِ رُ)
نوعی از انار ترش باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). انار خوش ترش. (شمس اللغات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَیْ یِ)
دهی است از دهستان ژاوه رود بخش رزاب شهرستان سنندج. در 40هزارگزی جنوب شرقی رزاب و 15 هزارگزی شمال شرقی بالنگان، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع و 771 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نِ رِ)
نانی که به خانقاه میدهند. (ناظم الاطباء) :
نان رباط و لقمۀ دریوزه گو مباش.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام نهری بوده در نزدیکی نهر ریگستان و شهر بخارا در عهدرودکی، و نزدیک هزار بستان و کاخ را بجز اراضی سیراب میکرد. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 96 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رِ رُ)
آن آلت چوبین که بر کاسۀ رباب و امثال آن بود و تارها بر آن کشند:
نشاند عدل تو بر گاو زهره را چون دید
که می نشد نفسی از خر رباب جدا.
سپاهانی (از شرفنامۀ منیری).
بچارمیخ بلا چون خر ربابم اسیر
ز زخمها که ازاین چرخ پرده در داریم.
؟ (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا